با درود، ممنون از وقتی که در اختیار من گذاشتید، لطفا خودتان رو معرفی کنید؟
من رضا قبادی، مدیر عامل استودیو ویشکا که 9 سال است در زمینه تولید فیلم، مدیا و انیمیشن فعالیت میکنم. در دانشگاه هم اقتصاد خواندم و بر اساس علاقه شخصی قدم در این راه گذاشتهام.
با استارتاپ چطور آشنا شدید؟
توسط یکی از همکارانم، آقای فتحی که جزء مربیان استارتاپ نیز بودند آشنا شدم. احساس کردم موقعیت خوبی است برای آشنایی با افراد جدید. با استارتاپ بیشتر آشنا بشوم. دوست داشتم ببینم در این زمینه جوانان چقدر فعال و پویا هستند. چه جور اشخاصی حضور دارند و تصمصم گرفتم که شرکت کنم. وقتی که وارد شدم تازه متوجه شدم که داستان از چه قرار است. خیلی آموزنده بود.
قبل از برگزاری برنامه ایده داشتید؟
نه ایده فرم گرفته کاملی نداشتم. در واقع احساس نیازی بود که قبلا شکل گرفته بود اما آنجا متبلور شد.
لطفا ایده مرشد را در 30 ثانیه توضیح بدهید؟
ایده اولیه ساخت پلتفرمی برای افراد علاقهمند به آموزش جهت تسهیل ساخت انیمیشن، مالتیمدیا و فیلمهای 99 ثانیهای برای ارائه ایدهها و بیان مشکلات بود که کاربرانی که تسلط کافی بر ساخت و ویرایش مالتیمدیا ندارند بتوانند بصورت رایگان و آنلاین از این پلتفرم استفاده کنند.
توجیح اقتصادی طرح چطور بود؟
سودآوری مرشد از چهار بستر متفاوت بود:
1. حسابهای کاربری بصورت رایگان و حرفهای تقسیم میشوند. افراد با توجه به امتیاز کاربران وارد قسمت حرفهای شده و اجازه نشر محصولات غیر رایگان را اخذ میکنند. درنتیجه کسانی که علاقه به محصولات با کیفیت بالا دارند با پرداخت هزینه به محصول مورد نظر دسترسی پیدا میکنند و مرشد نیز درصدی را به پدید آورنده محتوا اختصاص میدهد.
2. استفاده از این بستر توسط ارگانها و نهادهای دولتی برای آموزش نیروهای کار خود
3. تبلیغات داخل سایت
4. فروش محصولات در قالب CD و DVD
گروه شما با 13 نفر بزرگترین گروه مجموعه بود. به نظر شما ایده خیلی خاص بود یا نوع ارائه خاص شما موجب این علاقه همگانی شد؟
البته گروه ما ثابت نبود و گاهی اعضا را به سایر گروهها قرض میدادیم. گاهی 7 نفر بودیم و گاهی 9 نفر. همینظور که متوجه شدید ایده، ایده جدیدی نبود، اما ایده خوبی بود یعنی ایده خیلی پرت نبود اما ایدههای خیلی خوب زیادی بودند که بخاطر ارائه ضعیف حتی در رای گیری اولیه موفق نبودند.
انتخاب تیم چطور بود؟ چه ملاکهایی داشتید؟
همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد، هیچ پیشزمینه قبلی نبود و فقط سعی کردم کسانی را انتخاب کنم که احساس مشارکت و تیمگرایی بیشتری داشتند.
کار تیمی چطور بود؟ با توجه به اینکه ما ایرانیها در کار تیمی معمولا موفق عمل نمیکنیم؟
خیلی عالی بود، به نظر من بخاطر کمبود آموزشها و نبود شرکتهای حرفهای و تجربه کاری در این زمینه کمی مشکل داریم اما گروهی که تشکیل شده بود خیلی ذهن بازی داشتند و حاضر بودند بخاطر گروه از تعصب بیجا در مورد ایدههای خود چشم پوشی کنند.
این طرح پیشنهادی مرشد پیشتر هم انجام شده بود، چه چیزی باعث شد فکر کنید میتوانید موفق شوید؟
نمونه خیلی کم بود. یا بصورت تخصصی انجام شده بود و یا ارتباطی با فرهنگ، زبان فارسی و اخلاقیات ایرانی نداشت؛ لذا معتقدیم که میتوانیم موفق شویم. در واقع خیلی از استارتاپهایی که در حال حاضر در ایران اجرا میشود کپی محصولات خارجی است.
این گروه چقدر به تکمیل ایده کمک کرد؟
روز اول شروع کار آقای راون گفت که میبایست ایده را ظرف مدت 20 دقیقه تکمیل کنیم در حالی که ما عملاً 2 روز و نیم طول کشید تا ایده به 80% ایده نهایی برسد. مهمترین کار تکمیل ایده توسط اعضای تیم بود.
توضیحات مربیها مفید بود؟
بله خیلی خوب، مفید و ضروری بود اما گاهی مقاومتهایی از طرف سایر تیمها احساس میشد. مثلا مطرح میکردند که حضور مربیها باعث از بین رفتن تمرکز اعضا میشود که به نظر من اینگونه نبود. من بر حسب علاقه تا حدود خوبی با مسائل مربوط به استارتاپ و کارآفرینی آشنا بودم اما توضیحات مربیان در زمینه بوم کسب و کار و Lean Startup خیلی لازم و مفید بود و چون همراه با کار عملی و تعامل بود بیشتر به کار آمد. نمونه بوم کسب و کار تیم مرشد در زیر آمده است.
طی برگزاری برنامه به سایر تیمها هم سر زدید؟ از تجربیات هم استفاده کردید؟
نه، چون زمان آزاد تیمها محدود به زمان صرف ناهار و شام میشد صحبتها خیلی کم بود اما با این وجود تیمها از کمک کردن به هم دریغ نمیکردند و دوست داشتند که کمک کنند. حالت مخفی و سری نگهداشتن نبود. به نظر من 70% کسانی که شرکت کرده بودند آمده بودند که یک چیزی یاد بگیرند و متوجه بودند که اولاً ایده آنقدر زیاد است که دزدیدنش اصلاً هیچ تاثیری ندارد، ثانیاً هم اگر اگر ایدهای دزدیده بشود نشان میدهد که چقدر ایده خوبی بوده است. از طرفی داشتن ایده تنها 10% پروژه است. کسی موفق است که بتواند ایده را سوار بر یک طرح کسب و کار اجرا کند. فکر کنم همه دوست داشتند که در مورد ایده خود صحبت کنند و بازخورد بگیرند.
ارائه 5 دقیقهای شما در واقع یک کلینیک محصول یاMVP بود، بازخوردها، انتقادات و پیشنهاداتی که از طرف داوران مطرح شد چقدر سازنده بود؟
نمیشود نام MVP را استفاده کرد، در واقع یک پیشنمایش بود. چون پروژه ما خیلی بزرگ بود و نمی توانستیم یک MVP بدهیم. ما در واقع یک پرزنتیشن اینتراکتیو آماده کردیم که بتوانیم ایده خود را به داورها معرفی کنیم.
در مورد انتقاد که باید گفت انتقادی از گروه ما نشد، پیشنهاداتی مطرح شد خیلی مفید و دلگرم کننده بود. در مورد مسائل مالی سوال پرسیدند که بچهها خیلی خوب پاسخ دادند. انتقادات و نظراتی که در مورد پروژههای دوستان مطرح میشد خیلی بهجا و موشکافانه بود و مشخص بود که به طرح مشرف هستند.
در ایدههای دیگر به نظر شما کدام یا کدامها قابلیت اجرا داشتند؟
به نظر من مقامهای دوم و سوم خیلی ایدههای خوبی بودند.
بعد از پایان استارتاپ هم جلسه داشتید؟
نه، 2 دفعه تا الان جلسه اینترنتی داشتیم اما متاسفانه بخاطر مشغله کاری اینجانب تماس ما کم شده است اما چون در پروژه جدی هستیم در تلاشیم که کار را حتماً به یک مرحله قابل قبولی برسانیم.
بعد از اتمام برنامه، سرمایه گذار به شما معرفی شد؟
بله، دو تا سازمان پیشنهاد همکاری دادند اما به نظر من الان زود است که ما بخواهیم به آن سمت حرکت کنیم. به این دلیل که هنوز ایده مرشد خام است و باید پرورش داده شود. یک وبسایت و MVP تولید شود که بتوانیم از مشتریان واقعی بازخورد بگیریم.
در استارتاپ ویکند بعدی که اسفندماه برگزار میشود شرکت خواهید کرد؟
نه، به صورت شرکت کننده خیر اما بعنوان مشوق، مربی یا سرمایه گذار شاید شرکت کنم.
چرا طرح شما به مسابقه جهانی نرسید؟
فکر کنم که در رایگیری خود ایده خیلی مطرح نبود بلکه وابسته به بازاریابی شما برای ترغیب دوستانتان به رای دادن بود. این موضوع برای ما دو مشکل به همراه داشت. یک اینکه چون رای گیری بر اساس فیسبوک بود و دسترسی به فیسبوک در ایران با مشکل مواجه است و دو اینکه منطقه زمانی ما خیلی متفاوت با برگزار کننده بود و ساعات پایانی مسابقه ساعات ابتدایی روز در ایران بود که باعث شد در همان ساعات ما از مقام بین 10 تا 15 به 21 سقوط کنیم در غیر این صورت ما شانس صعود به 10 تیم برگزیده را داشتیم.
با سپاس از وقتی که در اختیار من گذاشتید. اگر حرف ناگفتهای برای کسانی که میخواهند یک استارتاپ ایجاد کنند مانده است بفرمایید.
من درسهای زیادی از این برنامه گرفتم و خوشحالم که یک چنین برنامههایی در حال برگزاری است و امیدوارم که بیشتر و کاربردیتر هم بشود. یکی از این آموختهها این بود که تنهایی به هیچ وجه نمیشود یک کار را پیش برد. ترس از مطرح کردن ایده یک ترس کاذب است چون یک آدم خلاق و باهوش باید در روز 5 تا 10 ایده جدید خلق کند پس دزدیدن یکی از ایدهها نباید مسئله مهمی باشد. باید ایده را مطرح کرد که در بوته آزمایش قرار گیرد، با ایدههای جدید پرورش پیدا کند و بازخورد بگیرد. متاسفانه افرادی که ایده دارند فکر میکنند بهترین ایده دنیاست و عاشق ایده خود میشوند و وقتی که برای دو نفر بازگو میکنند متوجه ایرادات ماجرا میشوند. نکته دوم اینکه اجرا خیلی مهمتر از فاز طراحی ایده است؛ یعنی شخص باید خیلی سریع به یک MVP برسد و بر حسب بازخورد ایده را تغییر دهد. اکثر افرادی که من دیدم در استارتاپها موفق عمل کردهاند ایده اولیه با ایدهای که در نهایت وارد بازار شده است و موفق هم عمل کرده و تولید ارزش و پول کرده است بین 40 تا 80 درصد متفاوت است. ایدهها باید توسط یک هوش جمعی مورد نقد قرار گیرد و صاحب ایده هم نباید پافشاری روی ایده خود بکند. اگر یک ایده بازخورد مناسب را دریافت نکند به این معنی است که یا اجرا ضعیف است و یا ایده و نباید خیلی روی یک ایده اشتباه وقت هدر داد. نکته سوم اینکه ما الان در ایران خیلی جای پیشرفت داریم چه از لحاظ کسب و کار اینترنتی و چه تکنولوژی و فناوری اما باور و اعتماد به نفس مورد نیاز را نداریم که ما میتوانیم در سطح جهانی هم موفق عمل کنیم. به نظر من کارهای این چنینی که به معرفی و شناساندان افراد موفق کمک میکند باعث تقویت این باور و اعتماد به نفس میشود و برای همین من از شما ممنونم.
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب